میکروسرویس یا مونولیتیک

میکروسرویس یا مونولیتیک

مدت مطالعه : 4 دقیقه

02 فروردین 1402

میکروسرویس ها و مونولیتیک، هر دو یک رویکرد متفاوت در معماری نرم افزار ها هستند.  درک درست تفاوت بین میکروسرویس ها و مونولیتیک می تواند کلید انتخاب رویکرد مناسب برای نیازهای پروژه شما باشد.

میکروسرویس چیست؟

همانطور که از نام آن پیداست میکروسرویس ها مجموعه ای از سرویس های کوچک و مجزا هستند که با هم کار می کنند تا یک برنامه بزرگتر و پیچیده تر را تشکیل دهند. هر میکروسرویس به طور مستقل دارای کدبیس، پایگاه داده و مکانیزم استقرار مربوط به خود است. این معماری امکان افزایش مقیاس پذیری و انعطاف پذیری را فراهم می کند، زیرا هر سرویس را می توان بدون تأثیر بر کل برنامه به‌روزرسانی یا اصلاح کرد. علاوه بر این، میکروسرویس‌ها اغلب به گونه‌ای طراحی می‌شوند که وابسته به زبان برنامه نویسی خاصی نباشند، به این معنی که سرویس‌های مختلف را می‌توان به زبان‌های برنامه‌نویسی مختلف نوشت و تطبیق پذیری بیشتری را برای فرآیند توسعه فراهم آورد.

مونولیتیک چیست؟

برخلاف میکروسرویس ها، معماری مونولیتیک از یک کدبیس یکپارچه که همه‌ی عملکرد ها و قابلیت های برنامه در کنار هم و وابسته به هم قرار گرفته اند، ایجاد شده است. در معماری مونولیتیک همه کدها به شدت به یکدیگر وابسته هستند و اصلاح آنها دشوار است. با این حال معماری مونولیتیک برای سال‌ها روش اصلی توسعه نرم‌افزار بوده است. پیچیدگی و سختی توسعه نرم افزار های مونولیتیک، با اضافه شدن بخش های جدید به نرم افزار، افزایش می‌یابد.

مقیاس‌پذیری میکروسرویس ها

از نظر مقیاس‌پذیری، میکروسرویس ها مزیت مشخصی نسبت به معماری مونولیتیک دارند. از آنجایی که هر سرویس به گونه‌ای طراحی شده است که مستقل عمل کند، توسعه‌دهندگان به راحتی می‌توانند سرویس‌های جدید را اضافه کنند یا سرویس‌های موجود را تغییر دهند. همچنین بر اساس نیاز می‌توان قدرت پردازشی هر سرویس را افزایش داد. علاوه بر این، ماهیت مستقل میکروسرویس‌ها، ترکیب فناوری‌ها و ابزار ‌های جدید را در برنامه آسان‌تر می‌کند، زیرا هر سرویس می‌تواند بدون تأثیرگذاری بر بقیه سیستم، به‌روزرسانی یا جایگزین شود.

 

استقلال اجزا

یکی دیگر از مزایای کلیدی میکروسرویس ها افزایش سرعت توسعه است. از آنجایی که هر سرویس به طور مستقل عمل می‌کند، توسعه‌دهندگان می‌توانند به طور همزمان روی سرویس‌های جداگانه کار کنند و زمان انتشار ویژگی‌های جدید یا رفع اشکال‌ها را به میزان قابل توجهی کاهش داده و کارایی کلی فرآیند توسعه را افزایش دهند. علاوه بر این، از آنجایی که هر سرویس مسئول یک عملکرد خاص است، مدیریت فرآیند توسعه و اطمینان از اینکه کد به درستی آزمایش و اجرا شده است آسان تر است.

در مقابل آن، توسعه نرم‌افزار با معماری مونولیتیک می تواند کند باشد، زیرا تغییرات در یک قسمت از کد می تواند بر کل برنامه تأثیر بگذارد که می تواند به چرخه های توسعه طولانی منجر شود، زیرا هر بار که تغییری ایجاد می شود، کل پروژه باید آزمایش و مستقر شود. علاوه بر این، مدیریت فرآیند توسعه در یک معماری مونولیتیک می تواند دشوار باشد، زیرا همه روابط و موجودیت های موجود در کدبیس باید توسط هر توسعه دهنده ای که روی پروژه کار می کند درک و مدیریت شود.

 

استقرار سریع میکروسرویس ها

وقتی صحبت از استقرار می شود، میکروسرویس ها مزیت قابل توجه دیگری را ارائه می دهند. از آنجایی که هر سرویس به طور مستقل عمل می کند، استقرار سرویس های جدید یا به‌روزرسانی سرویس های موجود بسیار ساده تر است به‌ویژه در شرایطی که یک سرویس جدید باید به سرعت مستقر شود. علاوه بر این، در صورت لزوم به بازگشت به نسخه های قبلی، با کمترین وابستگی و بالاترین سرعت این عمل انجام می‌شود.

 

مونولیتیک هم مزایایی دارد

یکی از مزیت‌های اصلی معماری مونولیتیک این است که درک و نگهداری آن نسبت به میکروسرویس‌ها اغلب آسان‌تر است. از آنجایی که همه کدها در یک مکان قرار دارند، درک نحوه عملکرد بخش‌های مختلف برنامه برای توسعه‌دهندگان آسان‌تر است. این معماری برای سازمان های کوچک با منابع محدود، بسیار مناسب تر است زیرا پیدا کردن توسعه دهندگان با تجربه در معماری مونولیتیک آسان تر است. علاوه بر این، نگهداری معماری مونولیتیک نیز آسان‌تر است، زیرا اجزاء توزیع شده کمتر و پیچیدگی کمتری برای مدیریت وجود دارد.

چطور انتخاب کنیم؟

در انتخاب بین میکروسرویس ها و مونولیتیک، باید به شرایط و نیاز های موجود توجه داشت. هرکدام از این معماری ها دارای مزایا و معایب مخصوص به خود هستند. در حالی که میکروسرویس‌ها مقیاس‌پذیری، انعطاف‌پذیری و سرعت توسعه را افزایش می‌دهند، مدیریت و استقرار برنامه را پیچیده تر می‌کنند. در مقابل آن، معماری مونولیتیک ممکن است درک و نگهداری آسان‌تری داشته باشد، اما توسعه آن کند و در بلند مدت دشوار است.

تصمیم برای انتخاب بین این دو معماری وابسته به نیازها و اهداف خاص سازمان شما بستگی دارد. عواملی مانند تعداد افراد تیم توسعه، پیچیدگی برنامه و سرعت توسعه، همگی در تعیین بهترین رویکرد نقش دارند. بدین ترتیب، مهم است که مزایا و معایب هر رویکرد را به دقت در نظر بگیرید و یکی را انتخاب کنید که برای نیازهای سازمان شما منطقی‌تر باشد.

 

  • اشتراک گذاری:
محمدرضا باباخانی
محمدرضا باباخانی

من محمدرضا باباخانی هستم، توسعه دهنده نرم افزار. در اینجا تجربیات، نظرات و پیشنهادات خودم رو درباره تکنولوژی مینویسم. امیدوارم مطالبی که می‌نویسم بدردتون بخوره.

آخرین مطالب

سرویس مش؛ ساده سازی ارتباطات میکروسرویس و افزایش رؤیت پذیری

در چشم انداز همیشه در حال تحول توسعه نرم افزار، معماری میکروسرویس ها به دلیل مقیاس پذیری، انعطاف پذیری و توسعه پذیری محبوبیت قابل توجهی به دست آورده است. با این حال، با افزایش تعداد میکروسرویس ها در یک برنامه، مدیریت ارتباطات آنها و اطمینان از رؤیت صحیح همه آنها به طور فزاینده ای چالش برانگیز می شود. اینجاست که سرویس مش وارد عمل می شود.

اهمیت محاسبات لبه یا Edge Computing

ا توجه به سرعت تحول فناوری، یکی از مفاهیمی که توجه زیادی را به خود جلب کرده و نحوه تعامل ما با سیستم های دیجیتال را تغییر می دهد، محاسبات لبه (Edge Computing) است.

معماری رویداد محور چیست؟

معماری رویداد محور (EDA) یک الگوی طراحی نرم افزار است که در توسعه نرم افزار های مدرن به طور چشمگیری محبوب شده است. در این معماری، جریان داده ها با وقوع رویدادها تعیین می شود. بر خلاف سیستم های متمرکز سنتی که دائماً در حال بررسی وضعیت جدید هستند. معماری رویداد محور به ویژه برای سیستم هایی مفید است که به پردازش حجم زیادی از داده ها بصورت بلادرنگ(real-time) نیاز دارند.

ثبت دیدگاه